یک آیه یک آینه

امشب شب اول ماه رمضانه الان که دارم این مطلب رو می نویسم هنوز وارد سحر اول نشدیم از فردا تلویزیون مدام صبح و ظهر و عصر مشغول پخش زنده قرآنه همه ی مردم قرآن به دست دور هم جمع میشن که روزی یه جزء قرآن بخونند که ثواب ببرن و بلکه بهشت نصیبشون شود آخر ماه مبارک هم پیش خودشون حساب می کنند که یه دور قرآن رو ختم کردیم به هر حال این ماه که ماه قرآن هم هست بهانه ی خوبیه که به سراغ قرآن برویم و حداقل یه آیه از اون رو ختم کنیم

ختم دو تا معنا داره یک وقت شما می گویید فلان مطلب را ختم کردم یعنی به انتها رساندم و دیگه از اون مطلب چیزی نخوانده نمانده است مثل اغلب مطالبی که می خونیم مثل همین مطلب من که دارید می خونید اما یک نوع ختم کردن دیگر داریم که مختوم (ختم شده) با اختتام از بین نمیره به عبارت دیگه اون مطلب اون کتاب با به انتها رسیدنش تمام نمی شود بلکه جایی برای دیگری باقی نمی گذارد در این حالت ختم کننده مختومه (اسم مفعول) نه خاتم(اسم فاعل) بخلاف حالت اول که ختم کننده خاتم هست توضیح مختصر اینکه وقتی شما کتابی رو میخوانید در انتهای کار کتاب رو به پایان رساندید و اون رو ختم کردید اما وقتی معنایی را درک می کنید و اون معنا شما را به حقیقت خارجی می رساند که آن حقیقت و واقعیت خارجی آنقدر بسیط و گسترده است که ایی برای غیر از خودش نمی گذارد در اینجا آن معنا ختم کننده است خاتم است که خواننده خود را به انتها رسانده است یعنی به جایی رسانده که مقابلی ندارد و این مکان (جایگاه) ختم همه ی مکان هاست بنابراین در این حالت آنچه که ختم می شود شمای خواننده و ختم کننده اید نه آن مطلب یا کتاب

در سوره عبس یک آیه ای دارد(نمی دانم چندمینش) که بعد از شمردن انواع نعمات دنیوی می فرماید این ها را برای شما و چهارپایانتان قرار دادیم (لکم و لانعامکم) این اشتراک بین موضوع حکایت از برابری محمول ها دارد به این شکل که انسان از آن نظر که خورنده و پوشنده و آمیزنده است مشترک با حیوان هست و انسانیت او را امر دیگری حمل می کندکه خار از این نعمات مذکور و اشتغال به آنهاست

اگر کسی همین یک آیه را در این ماه ختم کند یا به عبارت صحیح تر این آیه او را ختم کند درک خواهد کرد خوراک و پوشاک انسانی از نوع و جنس دیگری هست ودیگر بر سر تحصیل امور مشترک بین حیوانات تمام اهتمام خود را خرج نمی کند آنجا هست که آن فرد مخاطب این بیت از شعر قرار می گیرد که

این دهان بستی دهانی باز شد

تا خورنده لقمه های راز شد

ازدواج موقت یا مسولیت ناپذیری مسئله این است!!!

در آخرین یاداشت حجت الاسلام زائری با عنوان "جایگزین حرام هست!" ایشان راه برون رفت از مشکل بحران جنسی جوانانی که شرایط ازدواج ندارند را "ازدواج موقت" می داند

http://www.zaeri.com/node/506


این یاداشت کوتاه من پاسخی به یاداشت حجت الاسلام زائری است:

ازدواج به هر دو نحوش یعنی چه موقت و چه دایم در اسلام ایجاد مسئولیت طرفینی می کند یعنی یک سری حقوق بر هر دو طرف عقد ازدواج لازم میشود.یعنی آن ازدواجی که در اسلام (موقت یا دائمی) توصیه شده صرفا به اطفاء شهوت جنسی توجه نشده است بلکه نظر شارع مقدس ساختن نظام اجتماعی است که به سبب رعایت حقوق دو طرف و همچنین اطفاء شهوت جنسی، انسان به کمال مطلوبش نایل گردد.اما متاسفانه برخی افراد گمان برده اند ارضاء غریزه جنسی تنها حکمت ازدواج است و با یک بعدی نگری و یک بعدی اندیشی(منحصرا جنسی نگری) در این مقوله نوش داروی درد فعلی جامعه در بحران جنسی به وجود آمده را ازدواج مطرح می کنند و با تاکید بر ازدواج موقت خیال می کنند اگر این مساله عرفی گردد دیگر جامعه مشکلات جنسیش برطرف شده

بسیاری از افراد که مشکل ازدواج دایم دارند مطمئنا مشکلشان از اینجا ناشی می شود که توانایی برطرف نمودن بار حقوقی ناشی از امر ازدواج را ندارند.اما وقتی پای ازدواج موقت وسط می آید طوری رفتار می شود که انگار صرفا این نوع ازدواج برای اطفاء حریق جنسی است و لاغیر آیا کسانی که نسخه ازدواج موقت را برای حل مشکلات جنسی به وجود آمده در جامعه می پیچند میتوانند بحران عدم مسولیت پذیری به وجود آمده در بین جوانان را هم با این نسخه شفا دهند؟آیا واقعا فکر میکنند جوانانی که هرزگی فکر و عمل همراه با عدم مسولیت پذیری را پیشه کرده اند با ازدواج موقت چه رفتاری میکنند؟به نظر من مشکل اصلی در راه ازدواج بر نیامدن از پس مسولیت های پس از ازدواج است که این امر یا به دلیل عدم مسولیت پذیری است یا به دلیل بر نیامدن از پس مسولیت که این هر دو در ازدواج موقت هم وجود دارد.